کد قالب کانون شبهات قرآنی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 670
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 3470
بازدید ماه : 17753
بازدید کل : 44508
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 3 آذر 1402

 

نخبگان دین‌اندیش به شبهات پاسخ‌های منطقی بدهند

 

منظور از راندن شیاطین با شهاب آسمانی در بیان قرآنی؟!

پرسش :

قرآن در آیه 16- 18 سوره حجر سخن از «برجهای محفوظ» در آسمان می کند که خداوند آنها را با «شهاب مبین» در برابر نفوذ «شیاطین» حفظ می کند، آیا این سخن با علم جدید و درک ما از شهاب سنگ سازگار است؟!

پاسخ اجمالی:

این آیه شبيه آياتى است كه با تمثیل و کنایه در صدد تشبيه «معقول» به «محسوس» است. منظور از آسمان در آن عوالم ملكوت است و منظور از نزديک شدن شياطين به آسمان و «استراق سمع» و «طرد شدن آنها» به وسيله «شهاب ها» اين است كه اين شياطين هر گاه بخواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند، به وسيله نور ملكوت طرد مى شوند. البته از آنجا که می توان با شواهد قرآنی و حدیثی، آسمان را به معنای آسمان معنوی و ستارگان را می توان به معنای شخصیت های روشنی بخش جامعه انسانی دانست، با توجه به این معانی، معنای آیه این است که همواره شياطين در تلاشند تا به آسمان حقیقت راه يابند و با انواع‏ وسوسه ها در دل مؤمنان راستين و حاميان حق نفوذ كنند. اما مردان الهى و رهبران راه حق از پيامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نيرومند علم و تقوای خود آنان را از نزديک شدن به اين آسمان باز می دارند.


پاسخ تفصیلی:

در آیات 6 تا 10 سوره مبارکه صافات و در بیاناتی که ظاهرا مربوط به آفرینش آسمان ها و ستارگان است می خوانیم: «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ * وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ * لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ * دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ * إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»؛ (ما آسمان نزديک [پايين‏] را با ستارگان آراستيم * تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم * آنها نمى توانند به [سخنان] فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند [و هر گاه چنين كنند] از هر سو هدف قرار مى گيرند * آنها به شدت به عقب رانده مى شوند و براى آنان مجازاتى دائم است * مگر آنها كه در لحظه اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند كه «شهاب ثاقب» آنها را تعقيب مى كند).

شبیه چنین تعبیری را در آیات 16 و 17 و 18 سوره حجر نیز می خوانیم: «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرينَ * وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجيمٍ * إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ»؛ (ما در آسمان برج هايى قرار داديم؛ و آن را براى بينندگان آراستيم * و آن را از هر شيطان رانده شده اى حفظ كرديم * مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى كند [و مى راند]).

در آیه 9 سوره جن نیز می خوانیم: «وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»؛ (و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهابى را در كمين خود مى يابد).

معانی برخی واژه های ذکر شده در این آیات

پیش از پاسخ دادن به تناقضی که ممکن است میان این بیان قرآنی و یافته های علم نجوم به نظر بیاید، شاید مناسب باشد که معنای چند واژه ذکر شده در این تعابیر قرآن را با هم مرور کنیم.

«خطفة» به معنای ربودن چیزی به سرعت است.(1) «شهاب» نیز در اصل به معناى شعله اى است كه از آتش افروخته زبانه مى كشد و به شعله هاى آتشينى كه در آسمان به صورت خط ممتد ديده مى شود نيز «شهاب» گفته می شود.(2) مى دانيم اينها ستاره نيستند بلكه شبيه ستارگانند. این ها قطعات سنگ هاى كوچكى هستند كه در فضا پراكنده اند و هنگامى كه در حوزه جاذبه زمين قرار می گيرند به سوى زمين جذب می شوند و بر اثر سرعت و شدت برخورد آنها با هواى اطراف زمين مشتعل و برافروخته مى شوند. «ثاقب» به معناى نافذ و سوراخ كننده است.(3) این وصف در اینجا گويى بدین معناست که این «شهاب» در اثر نور شديد صفحه چشم را سوراخ كرده و به درون چشم انسان نفوذ مى كند، و در اينجا اشاره به اين است كه به هر موجودى اصابت كند آن را سوراخ كرده و آتش مى زند.(4)

بنابر این تعابیر قرآنی می بینیم که در برابر نفوذ شياطين به صحنه آسمانها دو نوع مانع وجود دارد: مانع اول قذف و طرد از هر جانب است كه ظاهرا آن نيز به وسيله «شهب» (شهاب ها) صورت مى گيرد و مانع دوم عبارت است از نوع خاصى از شهاب است كه «شهاب ثاقب» نام دارد و در انتظار آن شیاطینی است كه گاه و بى گاه خود را به «ملاء اعلى» براى استراق سمع‏ نزديک مى كنند و مورد اصابت آن قرار مى گيرند.(5)

معنای ظاهری و معنای تمثیلی این آیات

در میان مفسران نظرات مختلفی وجود دارد كه آيا بايد ظواهر الفاظ فوق را حفظ كرد، يا قرائنى در كار است كه بايد آنها را بر خلاف ظاهر تفسير كنيم و آنها را از قبيل تمثيل و تشبيه و كنايه بدانيم؟

بعضى از مفسرین ظاهر اين آيات را بر همان معانى كه در بدو امر به نظر مى رسد حفظ كرده اند و گفته اند در آسمان هاى نزديک و دوردست گروه هايى از فرشتگان ساكنند و اخبار حوادث اين جهان پيش از آنكه در زمين صورت گيرد در آنجا منعكس است. گروهى از شياطين مى خواهند به آسمان ها صعود كنند و با استراق سمع چيزى از آن اخبار را بدانند و به كاهنان يعنى عوامل مربوط خود در ميان انسان ها منتقل سازند. اينجا است كه شهاب ها كه همانند ستاره هاى متحرک و كشيده اى هستند به سوى آنها پرتاب مى شود و آنها را به عقب مى راند يا نابود مى كند. آنها مى گويند ممكن است ما دقيقا مفاهيم اين تعبيرات را امروز درک نكنيم اما موظف هستيم ظواهر آنها را حفظ كرده و اطلاع بيشتر را به آينده واگذاريم.(6)

این در حالى است كه بعضى دیگر از مفسرین عقيده دارند آيات فوق شبيه آياتى است كه از «لوح» و «قلم» و «عرش» و «كرسى» سخن مى گويد و از قبيل تمثيل و كنايه است. آنها معتقدند اين آيات از قبيل تشبيه «معقول» به «محسوس» و مصداق آيه 43 سوره عنكبوت است که مى فرمايد: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»؛ (اينها مثل هايى است كه براى مردم مى زنيم و جز عالمان آن را درک نمى كنند). آنها می گویند منظور از آسمان هايى كه فرشتگان ساكن آن هستند عوالم ملكوت است كه افقش برتر از اين عالم حسى است و منظور از نزديک شدن شياطين به آسمان و «استراق سمع» و «طرد شدن آنها» به وسيله «شُهُب» اين است كه اين شياطين هر گاه بخواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده با خبر گردند به وسيله نور ملكوت كه طاقت تحمل آن را ندارند طرد مى شوند و به واسطه حق اباطيل آنها نفى مى گردد.(7)

با همه این تفاسیر اما به نظر می رسد برای ارائه درست ترین تفسیر از این تعابیر قرآنی چاره ای به جز بیان چند مقدمه وجود نداشته باشد.

معنای «سماء»

كلمه «سماء»؛ (آسمان) در بسيارى از آيات قرآن به معناى همين آسمان مادى است در حالى كه در بعضى ديگر از آيات قطعا به معناى آسمان معنوى و مقام بالا است. مثلا در آيه 40 سوره اعراف مى خوانيم «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ»؛ (آنها كه آيات ما را تكذيب كردند و در برابر آن تكبر ورزيدند درهاى آسمان به روی شان گشوده نمى شود). ممكن است منظور از آسمان در اينجا كنايه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه كه در آيه 10 سوره فاطر مى خوانيم: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ (سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى روند و عمل صالح را ترفيع مى دهد).

روشن است كه اعمال صالح و سخنان پاكيزه چيزى نيستند كه به سوى اين آسمان بالا روند بلكه به سوى مقام قرب خدا پيش مى روند و عظمت و رفعت معنوى مى يابند. اصولا تعبير به «انزل» و «نزل» در مورد آيات قرآن به روشنى اين معنا را مى رساند كه منظور «نزول» و «فرود آمدن» از مقام قدس پروردگار بر قلب پيامبر(صلی الله علیه وآله) است. در احادیث نیز قصد کردن این گونه معانی از این اصطلاحات به چشم می خورد. مثلا در حدیثی از امام محمد باقر(علیه السلام) می خوانیم: «كَذَلِكَ الْكَافِرُونَ لَا تَصْعَدُ أَعْمَالُهُمْ إِلَى السَّمَاء»(8)؛ (همين گونه هستند كافران اعمال به آسمان بالا نمى رود). روشن است كه آسمان در اين گونه احاديث اشاره به اين آسمان حسى نيست و از اينجا نتيجه مى گيريم كه آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال می شود و هم در مفهوم معنوى آن.

معنای «نجوم»

بعد از بیان این معنا راجع به «سماء» باید به این نکته نیز توجه کنیم که «نجوم»؛ (ستارگان) نيز يک مفهوم مادى دارد كه همين ستارگانى هستند كه در آسمان ديده مى شوند و يک مفهوم معنوى كه اشاره به دانشمندان و شخصيت هايى است كه روشنى بخش جوامع انسانى هستند و همان گونه كه مردم راه خود را در شب هاى تاريک در بيابان ها و بر صفحه اقيانوس ها به وسيله ستارگان پيدا مى كنند، توده هاى جمعيت در اجتماعات انسانى نيز راه زندگى و سعادت و حيات را به كمک اين دانشمندان و رهبران آگاه و با ايمان مى يابند. حديث معروفى كه از پيامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده‏ متضمن این بیان است که: «مَثَلُ أَصْحَابِی فِيكُمْ كَمَثَلِ النُّجُومِ بِأَيِّهَا أُخِذَ اهْتُدِی‏»(9)؛ (ياران من همچون ستارگانند كه به هر كدام اقتدا شود مايه هدايت است).

در تفسير على بن ابراهيم در ذيل آيه 97 سوره انعام یعنی «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»؛ (او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكی هاى خشكى و دريا به وسيله آنها هدايت شويد) چنين نقل شده كه امام فرمود: «النُّجُومُ آلُ مُحَمَّد»(10)؛ (منظور از ستارگان خاندان پيامبرند).

شأن نزول ذکر شده برای رانده شدن شیاطین و ارتباط آن با تولد انبیای الهی

علاوه بر این مقدمات پیش آمده می گوییم که از روايات متعددى كه در تفسير آيات مورد بحث وارد شده استفاده مى شود كه ممنوع شدن شياطين از صعود به آسمان ها و رانده شدن شان به وسيله نجوم هنگام تولد پيامبر(صلی الله علیه وآله) بود و از بعضى از آنها استفاده مى شود كه به هنگام تولد حضرت عيسى(علیه السلام) تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پيامبر(ص) به طور كامل ممنوع گشتند.(11)

جمع بندی و بیان بهترین تفسیر از معنای این آیات

از مجموعه آنچه گفتيم چنين مى توان حدس زد كه «سماء» در اينجا به مفهوم معنوى اشاره مى كند و كنايه از آسمان حق و ايمان و معنويت است. همواره شياطين در تلاشند تا به اين محدوده راه يابند و از طريق انواع‏ وسوسه ها در دل مؤمنان راستين و حاميان حق نفوذ كنند. اما مردان الهى و رهبران راه حق از پيامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نيرومند علم و تقوای شان بر آنها هجوم مى برند و آنان را از نزديک شدن به اين آسمان مى رانند.

با این تفسیر است که مى توان رابطه و پيوندى ميان تولد حضرت مسيح(علیه السلام) و از آن بالاتر تولد حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) و طرد اين شياطين از آسمان پيدا كرد و با این تفسیر است که می توان ارتباط ميان صعود به آسمان (آسمان معنوی و مقام بالا) و آگاهى از اسرار را يافت. زيرا مى دانيم در اين آسمان مادى اخبار خاصى وجود ندارد جز شگفتی هاى خلقت كه حتى از روى زمين نيز قابل مطالعه است.(12)

مناسبت تفسیر مختار با معنای آیاتی دیگر از قرآن مجید

همچنین، چنین تفسیری از این تعابیر قرآنی مناسبت فراوانی با آیاتی دیگر از قرآن همچون آیات 26 و 27 سوره جن دارد، آنجا که می خوانیم: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛ (داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد * مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد). طبق مضمون این آیات هیچ کس بر اسرار غیب الهی آگاه نمی شود مگر رسولى كه خداوند او را برگزيده و از او راضى شده است. خداوند به چنین رسولی آنچه را بخواهد از علم غيب مى آموزد و از طريق وحى به او ابلاغ مى كند و سپس مراقبين و نگهبانانى از پيش رو و پشت سر همراه او مى فرستد. یعنی فرشتگانى كه خداوند بعد از نزول وحى به آنها دستور مى دهد پيامبرش را از هر سو احاطه كنند و از شر شياطين جن و انس و وسوسه هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه دار مى كند محافظت و پاسدارى نمايند تا پيام الهى بى كم و زياد و بدون كمترين خدشه اى به بندگان ابلاغ گردد.(13)

این روشن ترین تفسیری است که به ذهن می رسد ولى قرآن درياى بی كران است و ممكن است دانشمندان آينده در زمينه اين آيات به حقايق تازه اى دست يابند كه ما امروز به آن دست نيافته ايم.

پی نوشت:

(1). مفردات ألفاظ القرآن‏، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، محقق / مصحح: داوودى، صفوان عدنان‏، دار الشامية، بیروت، 1412 هـ ق، چاپ اول، ص 286؛ مجمع البحرين‏، طریحی، فخرالدین بن محمد، محقق: حسينى اشكورى، احمد، نشر مرتضوی، تهران، 1375 هـ ش، چاپ سوم، ج 5، ص 47.

(2). فرهنگ معاصر عربی-فارسی، آذرنوش، آذرتاش، نشر نی، تهران، 1388 هـ ش، چاپ دهم، ص 344.

(3). مفردات ألفاظ القرآن‏، همان، ص 173؛ مجمع البحرين‏، همان، ج 2، ص 18.

(4). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، درالکتب الاسلامیه، تهران، 1371 هـ ش، چاپ دهم، ج 19، ص 19.

(5). همان، ص 19 و 20.

(6). مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏، محقق / مصحح: يزدى طباطبايى، فضل‏ الله‏، رسولی، هاشم، نشر ناصر خسرو، تهران، 1372 هـ ش، چاپ سوم، ج 6، ص 510؛ روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی‏، آلوسى، محمود بن عبدالله‏، محقق: عبدالبارى عطيه، على‏، دار الكتب العلمية، بیروت، 1415 هـ ق، چاپ اول، ج 7، ص 269.

(7). المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1374 هـ ش، چاپ پنجم، ج 17، ص 186.

(8). تفسير القمی، قمى، على بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب‏، دار الكتاب‏، قم، 1404 هـ ق، چاپ سوم‏، ج 1، ص 369.

(9). معانی الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم، 1403 هـ ق، چاپ اول، ص 156.

(10). تفسیر القمی، همان، ج 1، ص 211.

(11). تفسير نور الثقلين‏، حويزى، عبدعلى بن جمعه‏، مصحح / محقق: رسولى، هاشم‏، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415 هـ ق، چاپ چهارم، ج 3، ص 5.

(12). تفسیر نمونه، همان، ج 11، ص 49 و 50 و 51.

(13). همان، ج 25، ص 141.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شبهات